عرشیاعرشیا، تا این لحظه: 10 سال و 2 روز سن داره

عرشیااااا جووووووووووووونی نفس مامانی

پسر گلم کنارحرم امام رضا

16شهریور روز تولد امام رضا باهم رفتیم مشهد ووای خیلی شلوغ بود وقتی یه 3روزی مشهد بودیم اولین جا رفتیم حرم شلوغ بود با یه بدبختی از واردی خواهران داخل حرم شدم که شما شروع به گریه کرردن کردی نمی دونم چون خیلی شلوغ بود فک کنم ترسیدی مامانی خلاصه 5دقیقه بیشتر نمودیم هر کار کردم که اروم بشی ولی فایدای نداشت    ...
28 شهريور 1393

آقا عرشیا در خواب شیرین به سر میبرد

پسرکم نازم الهی مامانی دورت بگرده که انقدر ناز خوابیدی چند وقتی نیومد وبلاگتو به روز کنم اخه هم نتم قطع بود وهم شما خیلی نق نق می کنی گریه میکنی نمی دونم از وقتی که 3ماهگی تموم کردی وارد 4ماهگی شدی یه کم مامانی اذیت میکنی البته از یه کم بیشتر ولی عیبی نداره نفسی الان یه هفته هست که پسر خوبی شدی مامانی خیلی دوست داره  ...
28 شهريور 1393

قربون چشمات بشم

    این دوتا عکسا رو دیروز ازت انداختم خیلی عکس اولیه رو دوست دارم عشق مامانی دووووووووووووووووووووووو ووووست دارم عااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس محکم عسیسم  ...
12 شهريور 1393

چهار ماهگیت مبارک مامانی جونمممممممم

دیشب من تو بابا یه جشن 3 نفر گرفتیم خیلی خوش گذشت عزیزم بعد میخواستم چندتا ازت عکس بندازم خیلی تکون میخوردی بعدبا اون دست خوشکلت زدی به کیک لباستو وپتو رو کیک کردی فدا بشم عشمی مامانی هرروز داری  شیرین تر میشی من بابای خیلی دووووووووووووووست داریم این چندتا عکسی زدی به کیک شیطونی من    بوووووووووووووووووووووووووووووووس ...
9 شهريور 1393